سوالات خواستگاری
شناسايي افراد از روي سؤالات آنها
در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما سؤالمحور باشد نه جوابمحور. روشهای کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابیها، جوابمحور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها برای ارزیابی، یک سری سؤال میدهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانشآموز، درسخوان و اهل مطالعه به شمار میآید. این سؤالات و ارزیابیهای جوابمحور فقط میزان حافظهي دانشجو را نشان میدهد؛ نه میزان فهم او را. از این رو، در مدارس و دانشگاهها اگر مطرح شود که امتحان گرفته شده در ماه پيش مورد قبول نيست و باید مجدّداً امتحان دهند، با مخالفت شدید دانشآموزان و دانشجویان مواجه میشوند؛ زیرا آنان دروس را فقط برای امتحان خواندهاند و حالا ديگر يادشان نيست؛ این ارزیابی مطرود است.
در استخدامها و گزینشهای بورس از مصاحبهگران خواسته میشود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشتهی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهمترین سؤال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گرهای در فیزیک دارید؟ سؤالات این دانشجو مشخص میکند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.
در جلسات خواستگاری، بيش و پيش از آنكه سؤال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سؤالات را حفظ کرده باشد. سؤالات بیشتر معرّف افراد است تا جوابها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبههای صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبه شوندهي دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشهای پاسخ میدهد: حضرت زهرا&. این پاسخ معلوم نيست بیانگر رفتار او باشد و نميتوان اطمينان كرد كه واقعاً هم چنين باشد.
از طرفي فرد ممکن است در جلسهی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید بر اساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم. امّا نوع سؤالها و موضوع سؤالها بیشتر تعیین کننده است و نشان میدهد او چه دیدگاه و دغدغههایی دارد. حتّي ترتيب سؤالات و تأكيد روي بعضي از آنها ميتواند نشاندهندهي ايدهها و تفكّرات او باشد.
به عنوان مثال اگر شما از خانوادهي دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی كه تقريباً همگان میدهند، اين است: ما به نجابت داماد بیشتر نظر داریم نه مادیات! پس نمیتوان این سؤال و جواب را ملاک قرار داد.
اما اگر به نوع سؤالاتی که دختر يا مادرش میپرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریدهاید؟ مدلش چیست؟ این سؤالات برای ما مشخّص میکند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چيز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغههای مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سؤالاتی در زمینهي ماشین از او میپرسد.
اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامهي تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ میدهند: من افتخار میکنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشهای است که همهي پسرها یاد گرفتهاند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقاپسر از رشتهي تحصیلی دخترخانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالي به آن بپردازد، نشان میدهد او به ادامهي تحصیل همسرش علاقمند است تا آنكه فقط بپرسد: «درس شما كِي تمام ميشود؟!»
شيوهي سؤال كردن
در جلسهي خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیشتر حرف بزند، كمتر شناخت حاصل ميكند و مخاطب بیشتر از او کسب اطّلاعات میکند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسهي خواستگاری با زرنگی تمام مثل صحبت ميكردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیشتر شنونده بوده است!
بدیهی است اگر سؤالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخها هم تا حدودی میتواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که بر اساس آن، تصمیمگیری صحیحتری داشته باشیم.
اما چند نكته:
ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سؤال شما طفره رفت، سؤالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
ـ اگر از جواب او به سؤالی قانع نشدی، از او بیشتر توضیح بخواه تا به نتیجهی دلخواه دست یابی.
ـ سؤالاتی که دغدغهی فکری تو نیست، یا غیر از آن چیزی که هستی تو را نشان میدهد، نپرس.
ـ سؤالات شما به طور غیرمستقیم نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سؤالاتی که میخواهید از او داشته باشید و سؤالاتی که او از شما میپرسد شما را در شناخت بهتر کمک میکند.
ـ از آنچه برای شما یا خانوادهتان اهمیت دارد، سؤال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمیکند بلکه باعث سردرگمی میشود.
ـ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید از قبیل روابط شما با خانواده ی او یا برعکس سؤال کنید.
ـ از سؤالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر می تواند از آن بگذرد پرهیز کنید.
ـ سؤالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سؤال باید به چند سؤال تقسیم بندی شود.
ـ سؤالهایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی میشوید؟ سؤال کنید چه موقع عصباني ميشويد و موقع عصبانیت چه میکنید؟ چون به هر حال همه عصبانی میشوند.
ـ نسبت به جوابهایی که میدهد، سؤالي طرح كنيد تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.
ـ در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوي كه جهتگيري و نظر شما در سؤال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
تشخيص صداقت
یکی از سؤالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری میشود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سؤالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟
برای اطمينان از جوابهاي او، باید مقدّمهای را دربارهی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. امّا اینکه انسان در جلسهي خواستگاري به راستگويي دقّت داشته باشد، بحث بسيار مهمّي است؛ زیرا عدم صداقت در جلسهي خواستگاری را خیانت به طرف مقابل میدانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم میپذیرم مگر این نقطه ضعف را». باید بکوشید بگونهای با بیانی جدّی اين مطلب را يادآور شويد؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسهي خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمیتوانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.»
البته جملهي آخر پيام مهمي است براي خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوي شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالتر از اين است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمیبرد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را میگویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نيز از او بخواهید اگر او هم نکتهای و نقطهي ضعفی دارد که لازم به گفتن است، براي شما بازگو کند.
بدیهی است شما قبل از جلسهي خواستگاری تحقیقاتی انجام میدهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسهي خواستگاری در قالب سؤالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، میتوانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغگویی نیست. ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد.
اما چند نكته:
ـ برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگیتان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ـ سلمبه و غیرمعمول.
ـ صداقت شما و خانوادهتان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق میکند که صادق باشند.
ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.
منبع:
http://khanevade.org/Wiki/?p=single&id=2609
شناسايي افراد از روي سؤالات آنها
در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما سؤالمحور باشد نه جوابمحور. روشهای کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابیها، جوابمحور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها برای ارزیابی، یک سری سؤال میدهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانشآموز، درسخوان و اهل مطالعه به شمار میآید. این سؤالات و ارزیابیهای جوابمحور فقط میزان حافظهي دانشجو را نشان میدهد؛ نه میزان فهم او را. از این رو، در مدارس و دانشگاهها اگر مطرح شود که امتحان گرفته شده در ماه پيش مورد قبول نيست و باید مجدّداً امتحان دهند، با مخالفت شدید دانشآموزان و دانشجویان مواجه میشوند؛ زیرا آنان دروس را فقط برای امتحان خواندهاند و حالا ديگر يادشان نيست؛ این ارزیابی مطرود است.
در استخدامها و گزینشهای بورس از مصاحبهگران خواسته میشود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشتهی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهمترین سؤال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گرهای در فیزیک دارید؟ سؤالات این دانشجو مشخص میکند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.
در جلسات خواستگاری، بيش و پيش از آنكه سؤال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سؤالات را حفظ کرده باشد. سؤالات بیشتر معرّف افراد است تا جوابها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبههای صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبه شوندهي دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشهای پاسخ میدهد: حضرت زهرا&. این پاسخ معلوم نيست بیانگر رفتار او باشد و نميتوان اطمينان كرد كه واقعاً هم چنين باشد.
از طرفي فرد ممکن است در جلسهی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید بر اساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم. امّا نوع سؤالها و موضوع سؤالها بیشتر تعیین کننده است و نشان میدهد او چه دیدگاه و دغدغههایی دارد. حتّي ترتيب سؤالات و تأكيد روي بعضي از آنها ميتواند نشاندهندهي ايدهها و تفكّرات او باشد.
به عنوان مثال اگر شما از خانوادهي دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی كه تقريباً همگان میدهند، اين است: ما به نجابت داماد بیشتر نظر داریم نه مادیات! پس نمیتوان این سؤال و جواب را ملاک قرار داد.
اما اگر به نوع سؤالاتی که دختر يا مادرش میپرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریدهاید؟ مدلش چیست؟ این سؤالات برای ما مشخّص میکند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چيز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغههای مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سؤالاتی در زمینهي ماشین از او میپرسد.
اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامهي تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ میدهند: من افتخار میکنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشهای است که همهي پسرها یاد گرفتهاند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقاپسر از رشتهي تحصیلی دخترخانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالي به آن بپردازد، نشان میدهد او به ادامهي تحصیل همسرش علاقمند است تا آنكه فقط بپرسد: «درس شما كِي تمام ميشود؟!»
شيوهي سؤال كردن
در جلسهي خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیشتر حرف بزند، كمتر شناخت حاصل ميكند و مخاطب بیشتر از او کسب اطّلاعات میکند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسهي خواستگاری با زرنگی تمام مثل صحبت ميكردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیشتر شنونده بوده است!
بدیهی است اگر سؤالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخها هم تا حدودی میتواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که بر اساس آن، تصمیمگیری صحیحتری داشته باشیم.
اما چند نكته:
ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سؤال شما طفره رفت، سؤالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
ـ اگر از جواب او به سؤالی قانع نشدی، از او بیشتر توضیح بخواه تا به نتیجهی دلخواه دست یابی.
ـ سؤالاتی که دغدغهی فکری تو نیست، یا غیر از آن چیزی که هستی تو را نشان میدهد، نپرس.
ـ سؤالات شما به طور غیرمستقیم نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سؤالاتی که میخواهید از او داشته باشید و سؤالاتی که او از شما میپرسد شما را در شناخت بهتر کمک میکند.
ـ از آنچه برای شما یا خانوادهتان اهمیت دارد، سؤال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمیکند بلکه باعث سردرگمی میشود.
ـ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید از قبیل روابط شما با خانواده ی او یا برعکس سؤال کنید.
ـ از سؤالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر می تواند از آن بگذرد پرهیز کنید.
ـ سؤالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سؤال باید به چند سؤال تقسیم بندی شود.
ـ سؤالهایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی میشوید؟ سؤال کنید چه موقع عصباني ميشويد و موقع عصبانیت چه میکنید؟ چون به هر حال همه عصبانی میشوند.
ـ نسبت به جوابهایی که میدهد، سؤالي طرح كنيد تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.
ـ در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوي كه جهتگيري و نظر شما در سؤال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
تشخيص صداقت
یکی از سؤالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری میشود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سؤالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟
برای اطمينان از جوابهاي او، باید مقدّمهای را دربارهی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. امّا اینکه انسان در جلسهي خواستگاري به راستگويي دقّت داشته باشد، بحث بسيار مهمّي است؛ زیرا عدم صداقت در جلسهي خواستگاری را خیانت به طرف مقابل میدانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم میپذیرم مگر این نقطه ضعف را». باید بکوشید بگونهای با بیانی جدّی اين مطلب را يادآور شويد؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسهي خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمیتوانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.»
البته جملهي آخر پيام مهمي است براي خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوي شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالتر از اين است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمیبرد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را میگویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نيز از او بخواهید اگر او هم نکتهای و نقطهي ضعفی دارد که لازم به گفتن است، براي شما بازگو کند.
بدیهی است شما قبل از جلسهي خواستگاری تحقیقاتی انجام میدهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسهي خواستگاری در قالب سؤالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، میتوانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغگویی نیست. ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد.
اما چند نكته:
ـ برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگیتان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ـ سلمبه و غیرمعمول.
ـ صداقت شما و خانوادهتان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق میکند که صادق باشند.
ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.
منبع:
http://khanevade.org/Wiki/?p=single&id=2609